جناب ابوذر نقل می کند که وارد مسجد شدم و حضرت رسول اکرم(ص) را در حالی که با امام علی (ع) تنها بودند مشاهده کردم. فرصت را غنیمت شمرده و از پیامبر گرامی اسلام (ص) سوال کردم که من را نصیحتی بفرمایید تا به واسطه عمل به آن به جایگاه شما برسم. ایشان به ابوذر سفارش های متعددی کردند که یکی از آن ها این است.
حضرت محمد(ص) خطاب به ابوذر گفتند که 4 موهبت است که خداوند فقط به مومنین می دهد. اولین این مواهب سکوت است که اولین عبادت است. این از ویژگی های که علمای ما هست به نحوی که برخی از علماء این قدر ساکت بوده اند که در بین مردم به عالم خاموش معروف بوده اند. این که ما مواظب باشیم که هر حرفی را نزنیم و یا همه حرفا هایی را که می دانیم نزنیم از مهم ترین نکات اخلاقی است. پیامبر گرامی اسلام هم بر این نکته تاکید کرده اند که هر چه را که نمی دانی نگو بلکه هر چه که می دانی هم نگو.
یکی از شاگردان آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی که استاد بسیاری از عرفای ما بالاخص آیت الله بهجت بوده اند نقل می کند که «روزی به همراه ایشان بهوادی السلام نجف رفتیم. در حال قدم زدن بودیم که در یک مکان ایشان نشستند و ساعت ها سکوت کردند و تفکر کردند. من خسته شدم و با این سوال که حالا این کار ایشان چه فضیلتی دارد و کارهای بهتری نمی شد انجام دهند از ایشان جدا شدم. وارد خانه که شدم به دلیل خستگی خواستم استراحت کنم که شککردم اگه پا رو به سمت کتاب دراز کنم ایراد دارد یا خیر که احتیاط کردم و انجام ندادم. بعد در این فکر رفتم که برای تبلیغ به سمت ایران حرکت نم یا خیر و در این اندیشه ها غوطه ور بودم. روز بعد که به محضر ایشان رسیدیم ایشان خطاب به من گفتند که فلانی، دراز کردن پا به سمت کتاب ایراد دارد و شما هم هنوز زوده که برای تبلیغ بخواهید به سمت ایران حرکت کنید.تعجب کردم و پرسیدم شما از کجا متوجه شدید؟ گفتند که از همون سکوت و تفکر داخل وادی السلام.» لذا سکوت به انسان ها خیلی چیزها می دهد.
گاهی برخی از حرف ها این قدر انسان را به زحمت می اندازد که باید برای اثبات اون حرف شاهد انسان بیاورد تا به صدق و راستگویی او شهادت بدهند تا دیگران حرف او را باور کنند.
فردی خدمت رسول خدا رسید. حضرت به او گفتند که می خواهی به کاری راهنمایی ات کنم که به بهشت بروی؟ فرد گفت بله. حضرت فرمودند به کسی که کحتاج است کمک کن. فرد گفت اگر خودم محتاج بودم چه؟حضرت گفتند به کسی که مظلوم است کمککن. اون فرد مجددا گفت اگر خودم مظلوم بودم چه؟ حضرت فرمودند که به کسی که گمراه است کمک کن. اون فرد برای بار چندم گفت که اگر خودم گمراه بودم چه کار کنم؟ که نهایتا حضرت فرمودند: سکوت کن تا از این راه وارد بهشت شوی.
دومین موهبتی که خداوند فقط به مومنین اعطا می کند تواضع است. گاهی برخی از مردم در مقابل یکدیگر متواضعند ولی نوبت که به خدا می رسد تواضع را رها می کنند و تکبر نسبت به خدا می کنند. امام صادق(ع) می فرمایند که خداوند دو ملک را مامور کرده است که هر کس تواضع می کند را بالاتر ببرد و هر کس تکبر می ورزد را پایین بیاورند. رسول گرامی اسلام(ص) نیز نشانه و نماد تواضع بودند به نحوی که اگر کسی پیامبر را نمی شناخت و وارد جلسه ای که ایشان در آن حور داشتند می شد نمی توانست ایشان را از بقیه تشخیص دهد. ایشان همواره دقت داشتند اگر به جعی وارد می شدند در نزدیک ترین جای خالی می نشستند. ساده پوشیدن، با فرودستان نشستن و خود را نگرفتن از نشانه های تواضع است.
دیگر موهبت خداوند متعال به مومنین دائم الذکر بودن است. عزیزان ذکر خدا بی انتهاست. خدا به حرت عیسی وحی کرد که جز ذکر خدا را مگو چرا که غیر از آن قساوت قلب می آورد. لذا باید در اوقات بیکاری ذکر بگوییم. این اذکار روزها رو دریابیم و محافظت بر بیان اونها داشته باشیم چون ذکر کلید همه توفیقات معنوی است. البته ذکر انواعی مثل ذکر زبانی، قلبی و عملی دارد که محل بحث ما نیست.
و آخرین موهبت الهی کم بودن مال است. آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود حضرت سلیمان است اون هم بخاطر امکانات فراوانی که خداوند در اختیار ایشان قرار داده بودند. یک روز پیامبر دو درهم را به ابوذر و سلمان داد و گفت بروید خرجش کنید و بیایید. بعد حضرت سنگ هایی را داغ کرد و گفت بروید روی سنگها بایستید و بگویید که چگونه خرج کردید این دو درهم رو . ابوذر رفت ایستاد و تا خواست شروع به توضیح دادن بکند پایش سوخت و سختی زیادی رو متحمل شد و پایین آمد. سلمان که روی سنگ ایستاد سریع گفت صدقه دادم و آمد پایین. عقاب قیامت هم همین طور هست. هر چه امکانات مالی ما کمتر باشد حساب قیامت مان راحت تر است.
البته این را نباید به این معنی بدانیم که دنبال مال نرویم. روزی امام علی (ع) وارد مسجد شد و عده ای را در حال عبادت دید. سوال کرد که این ها کی هستند؟ گفتند اهل الحق هستند. افرادی عزت مند هستند که مشغول عبادتند و از مردم طلب کمکی نمی کنند ولی اگر کسی به انان کمک کرد می پذیرند. حضرت نهیب شدیدی به آنان زد و اونها رو به سمت رزق حلال دعوت کرد. این با این که به هر نحوی بخواهیم دو دو تا رو به جای چهارتا بکنیم پنج تا خیلی فرق دارد.
در روایت داریم که حقیقت سه چیز است که در لحظه مرگ برای انسان مجسم می شود و انسان از هر سه طلب کمک می کند. الوین اونها اولاد است که در جواب می گوید من تنها وظیفه ام دفن تو هست تا بدنت نگندد. دومین چیز مال است که خطاب به انسان می گوید سهم تو از من فقط به اندازه یک کفن است و در نهایت این عمل انسان هاست که اگر خوب باشد به کمک انسان می آید و تا قیامت همراه انسان خواهد بود.
امیدواریم که خداوند زمینه مورد لطف خودش قرار گرفتن و مفتخر بهمواهب شدن رو به ما اعطا کند.